این روزها حال خوبی ندارم. حالم بد نیست مثل آنوقتها، فقط خوب نیست...
احساس تنهاییام گنگ است. هیچ چیزی شوقی در من نمیانگیزد. خوبست و از این حالم راضیم بشرط آنکه بتوانم درسم را هم بخوانم که خب این محقق نمیشود. حال بدم نمیگذارد درس بخوانم. هوایی هم نیست فقط خسته هست . نه آن خستگی که پیشتر داشت که نمیگذاشت از زندگی لذت ببرد و از زندگی خسته بود . نمی دانم نمیشناسمش.
احساس میکنم به مرحلهی تازهای ورود کردهام... همه چیز را دور ریختهام و نشستهام در کنج خودم و دلم میخواهد فقط درس بخوانم و کتاب و .... ای جان ، ای تن، ای مغز همراهیام کنید... و البته ای زندگی تو هم چوب لای چرخم نگذار ....
خنک آن قمار بازی که بباخت ......برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 224