این روزها حسابی درگیرم درسها رو نمیفهمم و خیلی سخت پیش میره و حتی هی بیخیالش میشم و کنار میگذارم
از اونطرف بحث من و عین و مسئلهای که برای خانومش پیش اومده و اینکه چرا من مثل سابق نیستم
هی اومدم تمام تغییراتم رو خراب کنم سرش و از بی تفاوتیش تو این چندسالی که نبوده و جز خودش رو ندیده بگم اما بیخیال شدم
بتید بپذیرم خودم انتخاب کردم و اگر اون هم حرفی می زد همدلی ای چیزی می کرد هیچ کمک کار نمیتونست باشه
این بحث و مشغله به اضافهی چایی نخوردن و بد و کم خوابیدن شبهای ماه رمضون و غذا درست کردن و و و همه مزید بر علت شده که حالم خرابتر بشه
میگفت اگر کاری داری هیچی نباید مانعت بشه
شاید راست می گفت من هدفم اما چیه ؟ تو این سیستم مسخره همهی هدفهام رو ازیاد بردم
خلاصه کلافهام دلم قهوه سیگار ... فراموشی میخواد
برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 190