روز آخر اسفند ۹۵

ساخت وبلاگ

روز سی‌ام اسفند است دلم گرفته است، چند روزی‌ست که خانه‌ی مامان و بابا هستیم و حسابی سخت و کند می‌گذرد

حال و حوصله‌ی هیچ چیزی را ندارم، اینجا بمانند خانه‌ی مردگان شده است. جوری که انگار زنده هم باشی وارد دنیای مردگان شده ای و خون در رگ‌هایت متوقف می‌شود. هیچ چیز زندگی ندارد و زندگی را هیچ کجا نمی توان یافت. 

اینجا غمگینم می‌کند، من را با حقیقتی روبرو می کند که با آن بدنیا آمده ام و بزرگ شده ام این نکبت . این جبر . تا کجا قرار است این بر دوشم باشد؟ چه چیزی را می‌توانم تغییر دهم؟ هیچ... هیچ... جز لباسی که به تن می کنم 

این نکبت دامنم را ول نمی کند ؟ 

من اینجا در این فضا بالیده‌ام، و پوست انداختن چقدر سخت است.

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 213 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1396 ساعت: 1:13