اعتراف

تا منت عریان نشه و این من عریانت رو نبینی باورت نمیشه پشت این لباس زیبا چه خبره؛ آدم خوبا دلقی به تن می کنند و تنی زیبا دارند و ...

حال و روزم هیچ خوش نیست گیج گیجم و فقط دارم دور خودم می چرخم از اون بدترش دیدوز بود که کلی دعوا و کلی گیر و درس نخوندن بعد یهو اومد و دیدمش و دنیام عوض شد می دونم هیچ حسی بهش ندارم اما توجه می خوام من یه بیمار روانی ام که با توجه سیراب میشم و میشم بهترین کس در نوع خودم به شرطی که توجه باشه 

چه بدبخت آدمی‌ای که چنین که منم .... 

درد داره اینقدر گه بودن 

حتی کتابخونه اومدنمم هم از سر توجه خواهیه و حتی .... 

برم بمیرم با این گندی که درونم رو پر کرده خب .