مرور

ساخت وبلاگ

بی‌هدف و تند تند قدم می‌زنم، یک مسیر کوتاه و مشخص را هی می‌روم و برمی‌گردم، توی سرم می‌گذرد این یکی‌.. اون یکی... و بعد با خودم می‌گویم کاش زندگی من هم واقعا هدفمند بود، کاش واقعا آدم با اراده ای بودم، کاش اینقدر از خودم و تنهایی‌ام فراری نبودم، کاش همش به فکر نشان دادن به این و آنِ بی ربط و با ربط نبودم، کاش اهل مطالعه بودم و غرق در دنیای آموختن سیر نمی‌شدم، کاش هی دلم نمی‌خواست برم بیرون و بگردم و لباس بخرم و گاه گاهی به زور دانشگاه و نگاه این و آن چیزکی بخوانم و کاری بکنم، کاش آدم متمرکز و پر تلاشی بودم، کاش اسیر عشق و عاشقی‌های جوانی نبودم، بند لذت‌های کوتاه نبودم، کاش آدم بزرگی بودم ... همانی که هیچ وقت نبودم... همانی که دارم تلاش می کنم این روزها ادایش را خوب در بیاورم ... یادم به کامو میفتد که می‌گفت برای هر کار جدی باید که ریاضتی بکشید ... زود خسته می‌شم نفسم خیلی فربه و سرکش است، سنم بالا رفته و دارد کم کم دیر می شود باید واقعی‌تر آنچه می‌خواهم بشوم نه ظاهری، حتی اگر هزاربار هم زمین بخورم باید این من را بسازم ... یکی در گوشم می گوید این من ساختنی نیست جوهرش چنین است و من می گویم اینها عرضیاتند و من باید شکل دهم .. بسازم ... من باید که بتوانم قوی شوم باید واقعی همان شوم که دوستتر دارم ..

بهار نزدیک است درختها را در زمستان پیرایش می‌کنند تا که در بهار به راحتی جوانه بزنند و نو شوند نمی دانم من باید پیرایش شوم ریاضت بکشم یا چه اما باید تا دیر نشده دست بکار شوم

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 225 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 10:53