امروز یه چیز خوبی فهمید
سوال اینه: که اگر نمی بودی و یا بمیری چه چیزی از این جهان کم میشود ؟
هیچ
من دلم نمی خواهد اینقدر بی نشان؟ البته الان که دارم می نویسم وسوسهی بی نشانی بیشتر قلقلکم می دهد اما ماجرا چیز دیگریست
من چه چیزی به این جهان افزوده ام ؟ این منه من را می گویم که اگر نمی بود چه فرقی می کرد
اگر به فلسفه و علم باشد راهش باز است و هرکسی مییابد آنچه هست را ولی آنچه فهمیدم این است: که هرکدام ما چیزی داریم در درونمان در اعماق وجود که خلقی می تواند یا شاید بتواند باید خلقی کرد و خلقی که از درون صرف برآید جز هنر چه زاید؟
دارم فکر می کنم شاید باید که نقاش میشدم دارم فکر می کنم من درونم چه می تواند خلق کند که چیزی بیافزاید به این جهان؟ نقاشی یا موسیقی یا چوب ...
باید فکر کنم
هنر نباید یک برون رفت از زندگی تعبیر شود که اتفاقا خود خلق این زندگیست
خنک آن قمار بازی که بباخت ......برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 197