خنک آن قمار بازی که بباخت ...

متن مرتبط با «درد پاشنه پا» در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... نوشته شده است

از درد۶ا

  • نویسنده : بزرگمهر - ساعت ٥:٤٩ ‎ق.ظ روز دوشنبه ۸ خرداد ۱۳٩٦ می‌ترسم، از این بازی‌ای که شروع کرده‌ام و از ابتدا تا انتهایش را می‌دانم می‌ترسم. قرص‌هایم دیر شده، هیجانات روزم بالا بوده و و و اما هیچکدام اینها از عذاب وجدانم نمی‌کاهد. از شرم حضورم در اینجا، از این فاحشگی ذهنم... کاش اینقدر بد نبودم ی, ...ادامه مطلب

  • در باب پایان یک ماجرا

  • می دونستم یا نه، می خواستم یا نه، این اتفاق باید که می‌افتاد مثل همیشه شاید این بار از حفره‌اش کمی کم کردم با این کارم شاید ... من که می دونم غم‌های بزرگتری هم اومد و رفت و فقط ردی مثل جای چاقو موند که درنهایت هربار نگاش کنم بگم: هعی عجب زخمی بود.... بعدشم یادم بره ماجرای این چاقو چی بوده اصلا؟ عاقلانه بود یا نه ناراحت نیستم از این اتفاق... تجربه‌ی خوبی بود برای کم کردن اثر زخمش شاید .... همه چی از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادشه . ۲۵ ام ماه آذربود حوالی ۲ بعد از ظهر، هوا بارونی بود.. هوا صاف شد ، بارون هم از یاد آسمون میره ... به جهت کثرت تکرار شاید . همه چی اولش سخته که این حتی اولشم سخت نبود: شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق دربند است  -تجربه آدم رو بیخیال می کنه؟ -شاید, ...ادامه مطلب

  • درد

  • تمهام و این خیلی آزارم میده بخصوص اینجا که همه با یکی هستن خسته هم هستم نیاز به یه تفریح درست و درمون دارم یه اتفاق فان  نمی دونم از اون منی که تنهایی رو دوست داشت از همه فرار می کرد و همش با خودش بلد بود خوش باشه چرا چیزی نمونده اگه من همون آدم بدم و تغییری نکردم پس این چیه؟ چرا اینجا اینقده تغییر کردم؟! خدایا چرد اینقدر سخته حتی معمولی نه خوب همون معمولی و بد نبودن .... دارم میشکنم زیر بار بدی و عذاب و .....,دردشتي,دردشة,درد,درد پاشنه پا,درد معده,دردشة مكتوب,دردشة عراقية,درد پشت سر,دردشة كتابية ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها